در زندگی، همهی ما دیر یا زود با رفتارهایی مواجه میشویم که آزارمان میدهند؛
قضاوت، بیاحترامی، سوءاستفادهی عاطفی یا حتی بیتوجهی.
اما نکتهی مهم این است که ما همیشه نمیتوانیم رفتار دیگران را تغییر دهیم،
اما میتوانیم یاد بگیریم چگونه از خودمان در برابر آنها محافظت کنیم.
در واقع، در امان ماندن از آسیب دیگران،
به معنای دوری از دنیا نیست؛
بلکه یعنی قدرت درونی ساختن در میانهی دنیا.
۱. خودآگاهی؛ سپر درونی انسان
اولین گام برای مصون ماندن از آسیب، شناخت خود است.
کسی که خودش را نمیشناسد، بهراحتی از قضاوت دیگران متزلزل میشود.
وقتی بدانی کی هستی، چه ارزشی داری و چه میخواهی،
دیگر هیچ کلام یا رفتاری نمیتواند هویتت را بلرزاند.
«آدمی که خودش را میشناسد، از نگاه دیگران آسیب نمیبیند.»
– مهدی استاد
۲. مرزهای سالم عاطفی
یکی از نشانههای بلوغ روانی، داشتن مرزهای روشن در روابط است.
مرز یعنی دانستن اینکه تا کجا باید بپذیری و از کجا باید نه بگویی.
افرادی که مرز ندارند، معمولاً احساس خستگی و سوءاستفاده میکنند.
بیاموز که:
هر لطفی وظیفه نیست،
هر سکوتی نشانهی صبر نیست،
و هر رابطهای لزوماً برای رشد تو نیست.
مرزهای عاطفی سالم، مثل دیواری نامرئیاند که احترام، آرامش و عزتنفس را حفظ میکنند.
۳. انتخاب آگاهانهی اطرافیان
همهی انسانها شایستهی محبت هستند،
اما همهی انسانها شایستهی حضور دائمی در زندگی تو نیستند.
مراقب کسانی باش که انرژی تو را میگیرند،
مدام شکایت میکنند، حسادت میورزند یا تو را زیر سؤال میبرند.
این افراد ممکن است بیآنکه متوجه باشند، تو را از درون فرسوده کنند.
روابط سالم، دوطرفهاند — نه میدان جنگ، نه آزمونِ صبر.
۴. واکنش یا پاسخ؟
بسیاری از آسیبها از واکنشهای عجولانه آغاز میشوند.
یاد بگیر پاسخ بدهی، نه واکنش نشان دهی.
واکنش، از هیجان میآید؛
پاسخ، از آگاهی.
گاهی سکوت، قویترین پاسخ است.
پژوهشهای روانشناسی نشان میدهند که افراد آگاه،
بهجای تمرکز بر رفتار دیگران،
بر مدیریت احساسات خود تمرکز میکنند —
و این دقیقاً همان نقطهای است که آزادی درون آغاز میشود.
۵. رهایی از وابستگی به تأیید
یکی از عمیقترین دلایل آسیبپذیری،
نیاز افراطی به تأیید دیگران است.
وقتی ارزش خود را به نگاه دیگران گره میزنی،
با هر انتقاد یا بیتوجهی فرو میریزی.
اما اگر یاد بگیری خودت را تأیید کنی،
دیگر هیچکس قدرت تخریب درونت را ندارد.
به یاد داشته باش:
آنچه از درون قوی است، از بیرون شکسته نمیشود.
۶. بخشش آگاهانه
بخشش همیشه برای دیگری نیست —
گاهی برای آرامشِ خودت است.
وقتی میبخشی، زخم درونت را میبندی و انرژیات را بازمیگیری.
بخشش یعنی: من رها میکنم تا خودم آزاد شوم.
۷. آرامش، سپر نهایی در برابر آسیب
آرامش یعنی پاسخ ندادن به هر تحریک،
و سکوت در برابر بیارزشیها.
آرامش یعنی دیدن، فهمیدن، و عبور کردن — بیآنکه خودت را ببازی.
در فلسفهی شرقی آمده است:
«کسی نمیتواند تو را برنجاند، مگر اینکه به او اجازه دهی.»
و این، جوهر آزادی ذهنی است.
نتیجهگیری
در امان ماندن از آسیب دیگران، یعنی انتخاب آگاهانهی خودت در هر لحظه.
نه واکنش به تاریکی، بلکه روشن ماندن در درون.
تو مسئول انرژی و آرامش خودت هستی —
و هیچکس، جز خودت، نمیتواند آن را از تو بگیرد.
«آرامش در فرار از آدمها نیست،
در انتخاب درستِ فاصلههاست.»
نوشته مهدی استاد