شعر ۱ – تو آغاز منی
تو آغاز منی در سکوت جهان،
نگاهت پناه دل بیامان.
به هر سو روم، رد عشقت مراست،
تو نوری که در قلب تارم بیاست.
شعر ۲ – میان نفس تو
میان نفس تو بوی آرامش است،
درون صدایت، طلوع خواهش است.
جهانم اگر بیتو بینام شد،
دلم با حضورت دوباره رام شد.
شعر ۳ – در من تویی
در من تویی، هرچند خاموش و دور،
چون ماه درون دل شبهای نور.
هر لحظه حضور تو در فکر من است،
عشقی که به جا مانده، بینام و تن است.
شعر ۴ – نام تو
نام تو را در دل نوشتم آرام،
چون راز گلی در میان باد و شام.
هر بار که لبخند تو یادم آید،
دلم از جهان خسته، رها گردد و راید.
شعر ۵ – عشق من
عشق من، نه در گفتن است و نه در نگاه،
در جان منی، بیصدا، بیپناه.
چون نغمه بادی درون خیال،
بیپایان، لطیف و بیزوال.
شعر ۶ – دلتنگی
دلتنگی، نام دیگر عشق من است،
که هر شب در آغوش خیال مینشست.
اگرچه سکوت است میان ما،
اما هنوز، دلم از تو جدا نیست، حتی در خوابها.
سروده مهدی استاد